Fussball90 LogoFussball90 Logo
Borussia Dortmund
Note

یادداشت اختصاصی | یک پرسش بی‌پاسخ؛ سرمربی یا بازیکنان؛ مشکل خط حمله دورتموند چیست؟

Content Image
سینا کشاورز
سینا کشاورز

بررسی عملکرد خط حمله بروسیا دورتموند؛ مشکل اصلی آنها چیست؟

در بین پنج تیم اول بوندس لیگا دورتموند کمترین تعداد گل زده را دارد. این در حالی است که خط حمله دورتموند بازیکنان خوبی را در اختیار دارد ولی عملکرد خط حمله این تیم چیزی نیست که انتظار می رود. 

مشکل اصلی خط حمله زنبور ها چیست؟

امروز قصد داریم به بررسی خط حمله بروسیا دورتموند و مشکل اصلی خط حمله این تیم بپردازیم. بروسیا دورتموند در این فصل در اکثر بازی ها با چینش ۴۲۳۱ پا به میدان گذاشته است‌. دورتموند در حال حاضر در ترکیب خود ۳ مهاجم نوک (نیکلاس فولکروگ، سباستین هالر، یوسوفا موکوکو) و پنج وینگر (جیدون سانچو، دونیل مالن، کریم آدیمی، جیمی باینو گیتنز و جولین دورانویل) دارد.

برای پست ده زنبور ها ۳ بازیکن (مارکو رویس، فلیکس انمچا و یولیان برانت) را در اختیار دارند. لازم به ذکر است که برانت و رویس توانایی بازی در پست وینگر را نیز دارند.

ادین ترزیچ در اکثر بازی ها در پست مهاجم نوک از نیکلاس فولکروگ، در پست وینگر از دونیل مالن، یولیان برانت و جیمی باینو گیتنز استفاده کرده است. برای پست ده نیز بیشتر از برانت و رویس استفاده کرد. فلیکس انمچا از هفته دوازدهم دچار مصدومیت شدیدی شده و توانایی همراهی زنبور ها را هنوز ندارد.

خلق موقعیت؛ مناسب یا ضعیف؟

دورتموند به طور متوسط در هر بازی ۱۵.۷ شوت به سمت دروزاه رقبا می زند که ۵.۶ این شوت ها درون چهارچوب دروازه حریف هستند. زنبور ها از نظر ضربات درون چهار چوب در بین تیم های بوندس لیگا بعد از اشتوتگارت در جایگاه پنجم قرار می گیرد. این در حالی است که تیم اشتوتگارت نیز به طور متوسط در هر بازی ۱۵.۷ شوت به سمت دروازه حریف می زند اما آنها به طور متوسط در هر بازی ۶.۵ شوت درون چهار چوب دارند. بنابراین دقت زنبورها از این نظر پایین‌تر است.

با توجه به ترکیب دورتموند در اکثر بازی ها انتظار می رود که این تیم همیشه به سمت جلو حرکت کند و با برنامه ای دقیق و درست در حملات باشد.اما این چنین نیست.

تیم دورتموند در تمام بازی همیشه آن تیم تهاجمی سابق نیست. زنبور ها در بیشتر بازی ها فقط در یک نیمه بازی تهاجمی را دارند ولی در حملات برنامه دقیقی را ندارند‌. در تمام بازی ها می‌توان دید که خط حمله دورتموند توپ های زیادی را از دست می دهد یا نمی تواند موقعیت خوبی را بسازد‌. 

نکته اصلی که می‌توان در برنامه ترزیچ برای حمله متوجه شد این است که مهاجم نوک به عقب می آید تا فضا را برای وینگر ها باز کند تا آنها با سرعت و تکنیک خود به خط دفاع حریف نفوذ کنند.

حملات دورتموند بیشتر از جناحین انجام می شود. ۳۷ درصد از حملات دورتموند از سمت چپ و ۳۴ درصد از حملات از سمت راست انجام می شود. این یعنی فولکروگ وظیفه دارد توپ را به سمت چپ یا راست ببرد تا در ادامه وینگر ها به سمت دروازه حریف یورش ببرند.

اما آیا فولکروگ برای استراتژی دورتموند مناسب است؟

فولکروگ سرعت و تکینک بالایی ندارد. اما حفظ توپ نسبتا خوبی دارد. این موضوع باعث می شود فولکروگ در اکثر حملات با پاس هایی سریع خط حمله دورتموند را به سمت جلو هدایت کند. این عمل باعث می شود حمله به سمت دروازه حریف با ریسک بیشتری انجام شود.

اما در برابر تیم هایی که پرس سنگینی را انجام می دهند باعث می شود که او نتواند تیم را به سمت دروازه حریف هدایت کند و این باعث می شود که او با دادن پاس های رو به عقب مالکیت را برای تیم خود حفظ کند. اما اگر تیم حریف با فشاری بیشتر پرس کند این موضوع باعث می شود که فولکروگ دچار اشتباه شود و توپ را از دست بدهد و حریف شانس انجام حمله ای برق آسا به سمت دروازه زنبور ها داشته باشد. چیزی که در بازی برگشت در برابر تیم هوفنهایم دیدیم.

فولکروگ مهاجم نوک کلاسیکی است که توانایی های خوبی دارد و تمام کننده خوبی است. او با ۱۱ گل و ۷ پاس گل تاثير گذار ترین بازیکن خط حمله دورتموند بوده است‌.بعضی از طرفداران زنبور ها بر این عقیده هستند که مهاجم خوبی نیست.

در جواب این موضوع می توان گفت که بله فولکروگ ضعف هایی دارد و این موضوع کاملا مورد قبول است‌. ولی خوب است به این هم توجه کنیم که اگر تعداد گل هایی که فولکروگ بر روی آنها تاثیر مستقیم داشته است را از تعداد گل های دورتموند کم کنیم متوجه میشیم در نبود فولکروگ گل های دورتموند با تعداد گل هایی همچون ولفسبورگ و بوخوم برابر بود. تیم هایی که در حال حاضر در رتبه های سیزدهم و پانزدهم قرار دارند.

این را هم در نظر بگیریم که نیکلاس فولکروگ یک مهاجم نوک کلاسیک است؛ نه یک بازیکن در پست ده که کار های بازی سازی را انجام دهد. به این نیز توجه کنیم که دورتموند در تابستان بودجه ای بزرگی نداشت و در روز های پایانی فقط می‌توانست حدود ۱۵ میلیون یورو برای یک مهاجم بپردازد. با توجه به این بودجه گزینه ای بهتر از نیکلاس فولکروگ در بازار وجود نداشت.

باز هم باید بگویم این را قبول داریم که او ضعف هایی دارد ولی این را هم باید قبول کرد که از او به درستی استفاده نمی شود. شاید موکوکو برای این استراتژی فرد مناسب تری بود ولی این را هم دیدیم که موکوکو تجربه لازم را ندارد و نمی‌توان او را گزینه ای کاملا مناسب برای پست مهاجم نوک دانست.

آیا وینگرها در این استراتژی خوب عمل کرده اند؟

متأسفانه بر خلاف تصور وینگر های دورتموند عملکرد مورد انتظار را در این فصل نداشته اند. شاید آمار ۶ گل و ۸ پاس گل برانت خیلی جذاب باشد و فکر کنید که او بازی زیبایی را به نمایش می‌گذارد ولی این را می‌دانیم که او در عمل اصلا خوب بازی نمی کند. 

بار ها این را دیده ایم که او  بعضی مواقع حتی در ساخت یک موقعیت ساده نیز ضعیف عمل می کند. برانت مانند تعداد زیادی از بازیکن های این نسل آلمان بسیار تنبل است. واضح است که اون توانایی و پتانسیل بالایی دارد ولی اصلا تلاش نمی کند تا حداقل انتظارات را برآورده کند. بازی برانت نه تنها هوادار بلکه حتی تماشاچی را اذیت می کند. این را خوب می‌دانیم که او تکنیک خوبی دارد ولی جالب است که درصد دریبل موفق برانت ۴۰/۰۴ در صد است.

دونیل مالن در این فصل یک بازیکن کاملا مغرور بوده است. در خیلی از لحظات مالن می‌توانست با دادن یک پاس ساده دورتموند را به گل برساند. جالب اینجاست با اینکه برانت بازی خوبی را ارائه نمی دهد ولی او ۵۵ خلق موقعیت داشته است. این در حالی است که مالن فقط ۱۹ خلق موقعیت داشته.

در بسیاری از حملات با تکروی و ندادن پاس یا باعث شده است که تیم شانس گل زدن را از دست بدهد یا توپ را از دست بدهد و این اتفاق موجب می شود که حریف شانس یک ضد حمله سریع را به سمت دروازه دورتموند داشته باشد.

مالن حتی به خوبی از تکنیک خود استفاده نمی کند. درصد دریبل موفق او تا بدین جای فصل ۵۱/۵ است. وقتی درصد دریبل موفق او و برانت را با دیگر وینگر هایی همچون کریس فوریش، لروی سانه و ژاوی سیمونز مورد بررسی قرار می دهیم متوجه می شویم که آنها از تمام پتانسیل خود استفاده نمی‌کنند.

سرعت و تکنیک مالن قطعا در حملات می تواند به زنبور ها کمک کند که گل های بیشتری را به ثمر برسانند ولی غرور او باعث شده است که او حتی با ثمر رساندن ۱۰ گل در این فصل همچنان مورد انتقاد قرار می گیرد. نکته جالب این است که مالن تا بدین جای فصل در بوندس لیگا هنوز پاس گلی را نداده است.

جیمی باینو گیتنز ۱۹ ساله نیز توانایی های خوبی دارد و قطعا می تواند بازیکن خوبی در خط حمله دورتموند باشد. ولی در حال حاظر گیتنز فقط از سرعت خود استفاده می کند. او در بسیاری از مواقع سعی می کند فقط با سرعت بالای خود در دوئل ها پیروز شود. او در خلق موقیعت نیز آن طور که باید قوی عمل نمی کند. او تا بدین جای فصل ۱۵ بازی برای دورتموند انجام داده و فقط ۱۲ خلق موقیعت داشته است. 

البته گیتنز فقط ۱۹ سال سن دارد و می تواند با کسب تجربه عملکرد بهتری داشته باشد.

درباره سانچو نمی توان خیلی دقیق نظر داد ولی می‌توان گفت که او هنوز آن چیزی که انتظار داشتیم نبوده است‌.او تا بدین جای فصل ۴ بازی برای دورتموند در بوندس لیگا انجام داده است و توانسته است ۸ خلق موقیعت داشته باشد‌.درصد پاس صحیح سانچو ۸۳/۳ درصد بوده است و ۵۷/۱ درصد دریبل موفق داشته است‌.

پاسخ پرسشی بی‌جواب؛ سرمربی یا بازیکنان؟

اما مشکل اصلی خط حمله زنبور ها چیست؟ آیا مشکل بازیکنان هستند؟ آیا آنها توانایی انجام دستورات را ندارند؟ با توجه به بررسی که درباره بازیکن ها داشتیم متوجه می شویم که آنها مقصر تمام مشکلات نیستند. قطعا بازیکن ها باید سعی کنند تا عملکرد بهتری داشته باشند ولی تاکتیک و استراتژی ترزیچ نیز درست نیست.

این تاکتیک با توجه به توانایی ها و ضعف های بازیکنان خط حمله دورتموند آن ترکیب مناسبی که باید باشد نیست. متأسفانه ترزیچ با ابهت و مقتدری نیست که بازیکن ها از او بترسند. او سخت گیری لازم را درباره بازیکن هایی همچون مالن، آدیمی و برانت را ندارد. حتی این را بسیاری از رسانه ها و طرفداران دورتموند قبول دارند که ترزیچ سرمربی مناسبی برای این تیم نیست.

سبک بازی ترزیچ به طور کلی نشان می دهد که او از حمله کردن می ترسد‌. این برخلاف چیزی است که از دورتموند در گذشته می دیدیم. دورتموند در گذشته تیم بسیار تهاجمی بود. قطعا با داشتن چنین مهره هایی می‌توان بازی بهتری را رائه داد. اما در درجه اول نیاز به یک تاکتیک درست و یک سری سخت گیری ها و برخورد های جدی است.




کامنت‌ها